ادبیات معاصر ادبیات ما هویت ما است، پس در حفظ آن بکوشیم درباره وبلاگ ![]() این وبلاگ صرفاً در جهت آشنایی تمامی پارسی زبانان با ادبیات معاصر خود ایجاد گردیده تا به نوعی نسل حاضر را با بزرگان عصر خویش آشنا نماید، متاسفانه در دنیای بزرگ مجازی کمتر وبلاگی را مشاهده مینماییم که بطور اختصاصی به تمامی نویسندگان عصر حاضر بپردازد و این خلاء مجازی باعث شده تا جوانان این سرزمین از ادبیات خود فاصله گرفته و کمکم این ثروت جاویدان رو به زوال و نابودی گرایش یابد، امید است با یاری شما دوستان بار دیگر شاهد رونق این میراث گرانبها در بین نسل حاضر گردیم مدیر وبلاگ : pc7a نویسندگان حسین پناهی دژکوه در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (یا به روایتی ۱۳۳۹) در روستای دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه زاده شد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مسالهای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتادهاست، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه میدانست روغن نجس است [[فتوای اغلب فقها در مورد نجس شدن روغن جامد و بخصوص بودن فضله موش در آن اینست که روغن نجس نیست. تنها در صورتی که روغن مایع باشد نجس است. مساله ۱۳۰ در رساله آیتالله سیستانی میگوید: 130 - هـرگـاه شـیـره و روغـن و مانند اینها طوری باشد که اگر مقداری از آن را بردارند جای آن خالی نمی ماند، همین که یک نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس می شود. ولـی اگـر طـوری بـاشـد که جای آن در موقع برداشتن خالی بماند، اگر چه بعد پر شود، فقط جایی که نـجاست به آن رسیده نجس میباشد پس اگر فضله موش در آن بیفتد جایی که فضله افتاده نجس و بقیه پاک است. این ادعا که ایشان روغن را نجس میدانست نیاز به منبع دارد.]] ، ولی این را هم میدانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانوادهاش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علی رغم فشارهای اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذراند.
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند.
با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی میکرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگرش، طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایشهای دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از پرکارترین و نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود. به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش میبارید و طنز تلخش بازیگر نقشهای خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود. و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است. وی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در زادگاهش، شهر سوق، به خاک سپرده شد. سالشمار به قلم یغما گلرویی حسین پناهی در ۶ شهریور ۱۳۳۵ (برابر با ۲۸ اوت ۱۹۵۶) در روستای دژکوه در استان کهگیلویه و بویراحمد چشم به جهان گشود. گرچه در کالبدشناسی پس از مرگ و بر اساس آزمایش دیانای، زمان تولدش ۶ شهریور ۱۳۳۹ ( ۱۹۶۰) تشخیص داده شد.[نیازمند منبع] پدرش علی پناه و مادرش ماه کنیز نام داشت.
۱۳۳۷ فوت پدر- تاریخ فوت پدربا تاریخ تولدش نمی تواند بیش از 9 ماه فاصله داشته باشد از اینرو به نظر می رسد تاریخ فوت پدر بجز این تاریخ باشد.
۱۳۴۱ رفتن به مکتب خانه دژکوه
۱۳۴۵ اتمام دوره ابتدایی
۱۳۴۶ ترک دژکوه، رفتن به سوق خواندن کلاس ششم
۱۳۴۷ رفتن به بهبهان و گرفتن سیکل
۱۳۵۱ رفتن به قم و طلبگی
۱۳۵۴ رها کردن درس حوزوی سفر به شوشتر و یکسال آموزگاری در آن شهر
۱۳۵۵ اقامت در اهواز و اشتغال به شغلهای مختلف
۱۳۵۶ بازگشت به روستای دژ کوه و ازدواج. نام همسر شوکت
۱۳۵۷ رفتن به اهواز و کار در کتابخانه ای در آن شهر تولد فرزند نخست (لیلا)
۱۳۵۹ رفتن به جبهه و فعالیت در بخشهای فرهنگی تولد دومین فرزند (آنا)
۱۳۶۰ مهاجرت به تهران سکونت در یکی از مقبرههای خصوصی امامزاده قاسم به مدت یک سال عضویت در گروه تئاتری آناهیتا
۱۳۶۱ نخستین تجربههای نمایشنامهنویسی نوشتن یک گل و بهار کارگردانی نمایشنامه خوابگردها
۱۳۶۲ نوشتن آسانسور نوشتن و کارگردانی تله تئاتر سرودی برای مادران
۱۳۶۳ تولد سومین فرزند (سینا) نخستین تجربههای بازی در تله تئاترهای تلوزیونی بازی در سریال محله بهداشت نوشتن به سبک آمریکایی
۱۳۶۴ استخدام در صدا و سیما بازی در سریال گرگ ها نوشتن دل شیر نوشتن دو مرغابی در مه
۱۳۶۵ نخستین بازی در سینما بازی در فیلم سینمایی گال بازی در فیلم سینمایی گذرگاه بازی در فیلم سینمایی تیر باران بازی در تله تئاترهای دو مرغابی در مه و آسانسور
۱۳۶۶ کارگردانی سریال تلوزیونی ماجراهای رونالد و مادرش بازی تله تئاتر در آیینه خیال
۱۳۶۷ بازی در فیلم سینمایی در مسیر تند باد بازی در فیلم سینمایی هی جو بازی در فیلم سینمایی ارثیه بازی در فیلم سینمایی نار و نی نوشتن نخستین شعرها
۱۳۶۸ فوت مادر بازی در فیلم سینمایی راز کوکب نوشتن مجموعه من و نازی
۱۳۶۹ بازی در فیلم سینمایی چاووش بازی در فیلم سینمایی سایه خیال دیپلم افتخار بهترین بازیگر جشنواره فجر برای فیلم سایه خیال نوشتن پیامبران بیکتاب
۱۳۷۰ بازی در فیلم سینمایی اوینار بازی در فیلم سینمایی مهاجر نوشتن کابوسهای روسی
۱۳۷۱ نوشتن گوش بزرگ دیوار بازی در فیلم سینمایی هنرپیشه بازی در فیلم سینمایی مرد ناتمام
۱۳۷۲ نوشتن خروسها و ساعتها انتشار کتاب من و نازی
۱۳۷۳ بازی در فیلم سینمایی آرزوی بزرگ بازی در فیلم سینمایی روز واقعه
۱۳۷۴ نوشتن بازی و کارگردانی سریال بیبی یون برای تلویزیون، سریال توقیف و چند سال بعد نسخه قیچی شده آن از تلوزیون نمایش داده شد (در حدود دو سوم کل مجموعه) انتشار دو مرغابی در مه
۱۳۷۵ انتشار آلبومی از دکلمه شعرهایش با نام ستارهها
بازی در سریال دزدان مادر بزرگ
۱۳۷۶ به صحنه بردن نمایش چیزی شبیه زندگی انتشار چیزی شبیه زندگی انتشار بیبی یون انتشار خروسها و ساعتها
۱۳۷۷ بازی در فیلم سینمایی کشتی یونانی
۱۳۷۸ نوشتن دیالوگهای سریال امام علی و بازی در آن
۱۳۷۹ بازی در سریال یحیا و گلابتون
۱۳۸۰ بازی در سریال آژانس دوستی
۱۳۸۱ نوشتن مجموعه نمیدانمها
۱۳۸۲ بازی در سریال آواز مه نوشتن مجموعه سالهاست که مردهام
۱۳۸۳ آغاز ضبط البوم دوم دکلمههایش از خرداد ماه تصمیم برای جمعآوری مجموعه شعرهایش پایان ضبط دکلمه شعرهایش در شب یک شنبه یازدهم مرداد آخرین تماس تلفنی با پسرش سینا در ساعت ۹ شب چهارشنبه چهاردهم مرداد فوت در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ کشف پیکر متلاشی شدهاش توسط دخترش انا در ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۷ مرداد در خانهاش واقع در خیابان جهانآرا معاینه پزشکی قانونی و تعیین «ایست قلبی» به عنوان علت مرگ تدفین پیکرش در سوق به تاریخ سه شنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۸۳ انتشار آلبوم دکلمه آخرین سرودههایش به نام سلام، خداحافظ در پانزدهم مهر ماه انتشار مجموعه کامل اشعارش به نام چشم چپ سگ در هفت دفتر در اردیبهشت ۱۳۸۴
کارنامه هنری سینما
* گذرگاه (۱۳۶۵) * گال (۱۳۶۵) * تیرباران (۱۳۶۶) * هی جو (۱۳۶۷) * نار و نی (۱۳۶۷) * در مسیر تندباد (۱۳۶۷) * ارثیه (۱۳۶۷) * راز کوکب (۱۳۶۸) * مهاجران (۱۳۶۹) * چاووش (۱۳۶۹) * سایه خیال (۱۳۶۹) * اوینار (۱۳۷۰) * هنرپیشه (۱۳۷۱) * مرد ناتمام (۱۳۷۱) * روز واقعه (۱۳۷۳) * آرزوی بزرگ (۱۳۷۳) * قصههای کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی) (۱۳۷۷) * بلوغ (۱۳۷۷) * مریم مقدس (۱۳۷۹) * بابا عزیز (۱۳۸۲)
مجموعهٔ تلویزیونی
* گرگها * آواز مه * محله بهداشت * بی بی یون * روزی روزگاری * مثل یک لبخند * ایوان مدائن * خوابگردها * هشتبهشت * قهرمان کیه * امام علی * همسایهها * آژانس دوستی * دزدان مادر بزرگ * آئینه خیال * کوچک جنگلی * آشپزباشی * روزگار قریب * آقا فرمان * یحیی و گلابتون * شلیک نهایی * رعنا
کتاب
* من و نازی * ستاره * چیزی شبیه زندگی * دو مرغابی درمه * گلدان و آفتاب * پیامبر بی کتاب * دل شیر
علاوه بر اینها دو نوار با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شده است: «سلام خداحافظ» و « ستارها».
جوایز
* ۱۳۶۷، نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد) * ۱۳۶۹، برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال) * ۱۳۷۱، نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران) نوع مطلب : حسین پناهی، زندگی نامه، برچسب ها : زندگی نامه حسین پناهی، حسین پناهی، پناهی، زندگی نامه، لینک های مرتبط : ادبیات معاصر، انسانم آرزوست...، موضوعات پیوند روزانه
آمار وبلاگ
![]() ![]() ![]() امکانات جانبی |
|